دلتنگ کیانا
هر روزی که می یام سرکار انگار تمام قلب و روحم رو می ذارم و میام. این قدر دلم برای کیانا تنگ می شه که تمام فکر و ذکرم پیش دختر نازم است. خدایا چقدر این در حق من لطف کردی که دختر به این زیبایی به من عطا کردی. اصلا باورم نمی شه که کیانا این قدر شیرین شده باشه. از وقتی که می رم خونه تمام لحظاتم رو با دختر گلم می گذرونم و این جز بهترین لحظات زندگی من است. کیانا به وسایل من خیلی حساسه و اصلا اجازه نمی ده که کسی به وسایل من دست بزنه . اگر بابایی گوشی من رو برداره سریع می ره ازش می گیره و با لبخند به من می ده واقعا لذت می برم که این قدر من رو دوست داره. مخصوصا به کیف من خیلی حساسه و اگر حتی مامانی هم برداره می ره با عصبانیت ازش می گیره...